معنی شهر صیفی جات

حل جدول

صیفی جات

به برخی از محصولات زراعتی گفته می‌شود که در بهار و اوایل تابستان کارهای مقدماتی آن انجام شده و حاصلش در تابستان یا اوایل پاییز به دست می‌آید، مانند خربزه، هندوانه و طالبی. به عبارت دیگر صیفی جات برخی از محصولات زراعتی هستند که کاشت، داشت و برداشت آنها در فصول گرم سال انجام می‌شود. تفاوت صیفی جات با سبزیجات به دلیل آن است که صیفی‌جات میوه هستند. طبق تعریف گیاه‌شناسی، میوه، قسمتی از گیاه است که از طریق گلدهی تولید می‌شود و همچنین بخشی از گیاه است که دارای دانه می‌باشد و به سایر قسمت‌های دیگر گیاه مانند ساقه، برگ، ریشه و حتی جوانه گل، سبزی می‌گویند؛ بنابراین چون صیفی‌جات از طریق گلدهی تولید می‌گردند، میوه محسوب می‌شوند.

از انواع دیگر صیفی جات، می‌توان انواع کدو، بادمجان، فلفل، کلم، ذرت، کرفس، باقلا، لوبیا سبز، گوجه‌فرنگی و را نام برد

صیفی‌جات در مقابل شتوی‌جات قرار دارند.


شهر صیفی جات

ورامین


از صیفی جات

طالبی، کدو، خربزه، بادمجان، هندوانه، هویج، باقلا

طالبی


کشتزار صیفی جات

پالیز

واژه پیشنهادی

شهر صیفی

ورامین

مشهد، ساوه، شریف آباد

فرهنگ معین

صیفی

تابستانی، زراعتی که در بهار و اوایل تابستان کارهای مقدماتی آن انجام شود و حاصلش در تابستان و اوایل پاییز به دست آید مانند: خربزه، هندوانه، جمع صیفی جات. [خوانش: (صَ) [ع - فا.] (ص نسب.)]

لغت نامه دهخدا

صیفی

صیفی. [ص َ] (اِخ) ابن رباع. ملقب به ذوالحکم. پدر اکثم بن صیفی است. رجوع به ذوالحکم شود.

صیفی. [ص َ] (اِخ) ابن ربعی، مکنی به ابوهاشم محدث است.

صیفی. [ص َ] (اِخ) ابن عامر الاوسی، مکنی به ابوقیس و ابن الاسلت. شاعری جاهلی و از حکمای عرب و رئیس و خطیب و سالار جنگ مردم اوس بود. بتان را ناخوش داشت و چون اسلام ظاهر گشت نزد رسول خدا شد و در پذیرفتن اسلام درنگی کرد و پیش از آنکه مسلمان شود بسال 622 م. و 1 هَ. ق. درگذشت. (الاعلام زرکلی ص 437).

صیفی. [ص َ] (اِخ) از پسران هاشم بن عبد مناف است. (صبح الاعشی ج 1 ص 358).

صیفی. [ص َ / ص ِ] (ص نسبی) منسوب به صیف. تابستانی.مقابل شتوی. || آنچه در تابستان کارند و به دست آید، چون: خیار، بادنجان، هندوانه و خربزه.

صیفی. [ص َ فی ی] (ع اِ) بچه که در پیری شده باشد. (منتهی الارب). فرزند مرد از پس پیری. (مهذب الاسماء). || باران تابستانی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی هوشیار

جات

تازیان بعضی کلمات فارسی مختوم به ((‎ - ه)) غیر ملفوظ را تعریب کرده به ((‎ - ات)) جمع بسته اند و ایرانیان اینگونه جمع معرب را از آنان اقتباس کرده وکلمات دیگر (اعم ازفارسی وعربی وغیره) را نیز بهمان سیاق استعمال کرده اند: ((تو زیر پای خوری از کامه و انبجات پرهیزنکنی معالجت موافق نیفتد. )) ((چهارمقاله نظامی) . عوام بسیاق کلمات فوق کلماتی را هم که مختوم به ((‎ - ه)) غیر ملفوظ نیستند ولی بحروف مصوت ((‎ - ا)) یا ((‎ - ی)) ختم شوند به ((‎ - جات)) جمع بسته اند (برای احتراز ازالتقای دو حرف مصوت) : مرباجات دواجات طلاجات. توضیح کلمات عربی مختوم به ه و کلمات فارسی مختوم به - ه غیر ملفوظ که به جات جمع بسته شوند در تحریر باید ه یا ه راحذف کرد وبنابراین روزنامه جات میوه جات تعلیقه جات رقیمه جات وامثال آن غلط است.

معادل ابجد

شهر صیفی جات

1099

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری